Monday, August 30, 2010

من اينم ، همينم !

- دلبسته آرامش پايدار ، از هر آنچه بر هم زندش گريزان و تا به حال همواره چنين بوده ام و بهايش را پرداخته ام.
- باور دارم اگر از نسل هاي پيشينم گامي چند جلوتر روم و نسل بعد خود را نيز چنين بپرورم زندگي پيروزمندانه اي داشته ام.
- از زرنگي رندانه نا توانم و بيزار،خرسندي را درصفا ميجويم ،آنكه به رندي پيش ميرود در كار و زندگي، نميدانم به كجا ميرسد.
- حسد را مدتهاست درون خود در بند كشيده ام و همچنان اميدي به رهاييش نيست.
- صداقت گوهري است كه همگان مدعي آنند و جز اندكي قدر آن نمي دانند. من نيز نميدانم ولي مي دانم كه نميدانم !
- سياست و مديريت چركين و آلوده اند . آلوده به ظلم و حق خوري . تا بتوانم مي گريزم از اين دو، مگر آنكه بدانم خيري به خلق ميرسانم، البته فقط مديريت. هرگز آلوده سياست نخواهم شد.
- در كارم چنانم كه گويي تا تواني و جاني دارم در آن پاينده خواهم بود و نيز چنان سبك بال كه اگر شرافتم را نشانه گيرد به چشم زدني از آن بركنم.
- از سعدي ياد گرفته ام كه " آنچه نپايد ، دلبستگي را نشايد."
- سپاسگزاري از آنكه نيكي ميكند وظيفه اي بي چون و چراست .
- گذشت نشان بزرگي است مگر آنگاه كه خيري بزرگتر را پايمال كند.
- متولد ماه مهرم و عاشق ترازو!
- عشق از منطق فراتر است ولي هرگز منطق را فدايش نمي كنم.
- زيباترين لذت را در خشنود كردن اطرافيانم يافتم ، در كار و زندگي .
- آرزويم شناخت و فهم و معرفت است و چه سخت.
- كليد بدبختي انسان را در ناداني و نا آگاهي ميدانم و بس.،داناياني كه بيراهه ميروند يكي مي دانند و يكي نمي دانند. پس باز نادانند.
- زبانم به نصيحت لال است.
- آموزش و ياد دادن فرصتي است براي نفس كشيدن من.
- رجوع در هر كاري به كاردان ، ورد زبان من است .
-  بي دانش در سياست و علم و تاريخ و دين و آدميان سخن نمي گويم و نيز نمي شنوم !
- هر جا بي فكر سخن گفته و نظر داده ام ، بيشتر باخته ام تا برده.
- بر اين باورم پول بايد آنجا باشد كه سزاوارتر است ، حتي اگر آنجا جيب من نباشد.
- براي خرج كردن درنگ نكرده ام و چوبش را نيز گه گاه خورده ام! ولي محكم ايستاده ام هنوز!
- سخن را نمي آفرينم ! پس شاعر نيستم. اجزاي سخنم حروف و كلمات نيست. حركت است كه سخنم را جاري مي كند.
- آفرين من پيشكش آفرينندگان حركت است.
- برخي زيرك اند و بد! برخي زيرك اند و خوب ! برخي فقط بدند يا خوب. من زيرك نيستم اما تلاشم به خوب بودن است.
- نمي دانم چرا دربرخورد با آنانكه زيرك اند و بد ، عرق ميريزم و داغ ميكنم و آخر سر فرار را بر قرار ... !
- همسر و فرزند بندي است به پا ! اما در كفه ترازو بودنش سنگين تر است از نبودش !
- كمتر از نيمي از آنچه در دلم ميگذرد ميتوانم آنجا كه لازم است بيان كنم !
- هر ارتباطي اگر دلي نباشد ، بهتر است نباشد. اگر مجبور باشم به كمترين بسنده مي كنم.
- به تجربه و موي سفيد بهاي فراوان مي دهم و به دانش نيز.
- كاري كه سويش به نيكي نباشد كار است ولي كارا نيست. آرزويم اين است كه چنين باشم و باشد!

No comments: